۱۳۸۸ مهر ۱۹, یکشنبه

ما با اعدام مخالفیم، اگر اسلام با اعدام موافق است با اسلام هم مخالفیم

اول این ویدئو رو ببینین:

صحبت های یک نوجوان(بهنام زارع) لحظاتی قبل از اعدام. او التماس کرد که اعدامش نکنند اما او را هم مانند بهنود اعدام کردند.

من امروز بعد از اینکه خبر اعدام بهنود شجاعی رو شنیده بودم و این فیلم رو دیدم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و با اینکه یه خورده درونگرا هستم و زیاد احساساتم رو نشون نمی دم ولی بعد از دیدن این فیلم، جلو همه کسایی که اصلا نمی دونستند چه خبره، اشک توی چشام جاری شد و گریه کردم. شما چطور؟ شما هم بغض تو گلوتون گرفت یا چشاتون خیس شد؟ اشکال نداره ما هممون مثل همیم. راستش من در حین نوشتن مطلب هم چند بار گریه کردم.

حالا یه سوال دارم ازتون. فکر می کنید واکنش خامنه ای به این احساسات ما چیه؟ شاید بگید چرا خامنه ای؟ خوب معلومه چون اون رییس قوه قضاییه رو تعیین میکنه و در واقع این قوه بطور مستقیم زیر نظر اونه. در ضمن خامنه ای مثلا خودش رو رهبر این کشور میدونه و صبح تا شب توی تلویزیون، خودش و حکومتش رو با علی و حکومت علی مقایسه می کنند. حتی تو نماهنگ جدیدی که ساختن با علی دست هم میده! همون علی که میگن نگران بود مبادا در گوشه ای از حکومت تحت امرش ذره ای از حق کسی پایمال بشه. پس حتما گرفتن حق حیات از دو تا نوجوون در ایران به خامنه ای مربوط میشه. خوب برگردیم سر سوال خودمون. فکر می کنید واکنش خامنه ای به این احساسات ما چیه؟ شاید بگید اون که با ما اصلا طرف نمیشه و یه عده بسیجی جان بر کف رو میفرسته سراغمون که دیگه از این غلطها نکنیم و این فیلمها رو نبینیم. نه، اینجوری به قضیه نگاه کنید که ما مثلا یه فرد مهم مثل پدر روح الامینی بودیم که خامنه ای خودش رو تحت فشار احساس میکرد تا یه پاسخی بهمون بده. حالا فکر می کنید واکنشش چیه؟ جالبه بهتون بگم من واکنشش رو میدونم. همون واکنشی که به احساسات مجیدی نشون داد. همون واکنشی که به احساسات نماینده موسوی نشون داد. اول یه مقدار از موضع ولایی و عظمایی لطف میکنه و یه تفقد و دلجویی ازمون میکنه، بعد تحقیرمون میکنه! میگه درسته شما ناراحت شدید ولی شما احساساتی هستید و در این حال احساسی نمیتونید واقعیتها رو خوب ببینید و اصلا قدرت درک ندارید. بعد هزار بار جملات تکراری رو از اسلام و قران مثال میزنه که اثبات کنه ما مطلقا اشتباه می کنیم و این اسلامه که درسته.

حالا جواب من به خامنه ای اینه: درسته ما احساساتی هستیم. چون انسانیم. چون انسان احساسات داره. ما احساساتی هستیم چون قدرت مطلقه مسخمون نکرده. ما احساساتی هستیم چون در حکومت سراسر فساد تو هنوز برخی از سلولهای بدنمون فاسد نشده و روح انسانی درش هست. این احساس انسانی ماست که گواهی میده یک کودک نمیتونه به خاطر اشتباهی که انجام داده مجرم و محکوم به اعدام شناخته بشه. ما با تک تک سلولهای بدنمون حس می کنیم بهنود شجاعی که امروز به خاطر اشتباه دوران کودکی اش کشته شد، نباید کشته میشد. ما احساس می کنیم اعدام یک اقدام وحشیانه و به دور از تمدن و بر خلاف عواطف و احساسات انسان است. ما احساس می کنیم که مجازات اعدام نه تنها در مورد کودکان که در مورد بزرگسالان هم نباید اجرا شود. ما انسان هستیم و احساسات داریم و دینی میخواهیم که به احساسات ما هم پاسخ دهد. پس اگر اسلام موافق اعدام است ما با اسلام هم مخالفیم.


۵ نظر:

  1. خیلی ناراحت کننده بود...
    امیدوارم بتونیم هر چه زودتر جلوی این بی عدالتی ها رو بگیریم
    اگر بتونیم تعداد زیادی از مردم رو که هنوز خوابن آگاه کنیم موفق می شیم
    سبز یعنی استقامت تا بهار
    ::::::::::V:::::::::

    پاسخحذف
  2. این که شمابا اسلام موافق باشید یا نه بسته به نظر شما است تا اینجای کار عیب ندارد. و این که دادگاه اصولی و با در نظر گرفتن همه شرایط و عرف ها و قوانین داخلی و خارجی یی باشد که عدالت برقرار باشد باز هم من هم موافقم. اما این که کارناوال راه انداختید این ور آن ور که یک قاتل را نجات داده شود به نظر می رسدمسئله بوی سیاسی می دهد یا همه می خواهند از این نمط که بر علیه جمهوری اسلامی است چیزی بدست اورند و یابرای با چنین کاری در غرب می شود نان و آبی یاپرستیژ بدست آورد و گرنه فرض کنیم کسی بچه شما را بی گناه و یا حتی با گناه بکشدبرای لحظه ای چشمتان را ببندید و فکر کنیدو خودتان را جای طرف مقابل قرار دهید خواهید دید که مجازات چنین فردی اگر عادلانه محاکمه شود مرگ است. چند سال پیش در یکی از شهرهای ایران فردی زور گیر وسط شهر جلوی ماشین عروس را که داماد به خیال خودش ماشین های بوق زن که در ایران دنبال ماشین عروس می روند و شیرین کاری می کنند، قال گذاشته و تنها شده بود می گیرد و عروس را از ماشین پیاده کرده می بردو در همان حال با قمه دست داماد را که نمی گذاشته زنش را بدزدند قطع می کند و عروس مرده را که مورد تجاوز واقع بوددر کنار رودخانه شهر رها می کنداکنون پرسش از شما این است اعدام نباید بشود. البته بازهم در عقیده خودتان می توانید ثلبت قذم باشید و اگر کسی همین بلا را سر خود یا بچه شما آورد با گشاده رویی دسته گلی هم برایش بفرستید.خدا وکیلی اگر حقوق بگیر جایی نباشید و اگر نگویید کن هم جزو متوهمین هستم که خواهید گفت، باور کنید یا آلت دست قرار گرفتید یا جوری است که اگرچنین جبهه گیری نکنید از جرگهروشنفکری خارج می شوید. من اسرییل نمی گویم چون فراوان صحبت شده یا حتی از عربستان آن چنانی که جزو بیست کشور صنعتی دنیا قرار گرفته و همین قوانین اسلامی را با شدت بسیار بیشتر اجرا می کند وکسی هم افرادی مانند شما را هوایی نمی کند تکراری است شما فقط امارات که فیلم آن شاهزاده که سرمایه دار افغانی را زیر میشین له می کرد و شکنجه می داد نگاه کنید و خود بیاندیشید کهچگونه آلت دست قرار گرفتید.

    پاسخحذف
  3. جناب احمد
    اینکه از تلاش عده زیادی برای نجات جان بهنود ناراحتی و اون رو کارناوال اسم میذاری خیلی متاسفم. اصلا برام قابل درک نیست چرا از بیدار شدن وجدان عده زیادی از افراد جامعه و بی تفاوت نبودن اونها ناراحتی؟! اینکه همه دارن از یک پسری که در سن کمتر از 17 سال و در یک دعوای بچه گانه باعث قتل دیگری شده دفاع میکنن کجاش ناراحت کنندست؟ و عجیب تر اینکه چرا شما از تمام پرونده بهنود فقط به کلمه قاتل اشاره می کنی؟!
    در مورد اتهاماتی که زدی مثل بدست آوردن نون و آب با پرستیژ یا اینکه ما آلت دست قرار گرفتیم، بیشتر فکر کن ببین اصلا چیزی که تو میگی امکان داره؟. کدوم نون و آب؟ آلت دست کی؟ اگر واقعا توهمی نیستی و یه حرف جدی و مصداق عینی داری بگو تا من دفاع کنم.
    گفتی خودمو بذارم جای برادر مقتول، این کارو کردم و دیدم اگه برادرم به قتل رسیده باشه من قاتل رو می بخشم. مگه اینکه تا سر حد جنون عصبانی شده باشم و کلا تعادل روانیم رو از دست داده باشم که با دست خودم چهارپایه رو از زیر پای یک نوجوون دیگه بکشم. به همین خاطر از قانونگذار عاجزانه تقاضا دارم مرگ و زندگی یک فرد رو به دست من و هیچ فرد دیگه ای که داغ عزیزی رو دیده و قطعا نمیتونه تعادل روحی داشته باشه نسپره.
    در مورد مثالی که از قتل تازه عروس زدی، این ماجرا به اعدام بهنود مرتبط نمیشه چون بهنود در سن کمتر از 17 سال و در یک دعوای ناخوداگاه و بدون قصد قبلی باعث قتل احسان شد. اما حتی در این مثالی هم که شما زدی من با اعدام مخالفم. هیچ کس حق نداره در مورد مرگ یا زندگی فرد دیگه ای تصمیم بگیره و اعدام این فرد نه تنها هیچ کمکی به کسی و به جامعه نمیکنه بلکه باعث گسترش بیشتر خشونت میشه.
    در مورد مقایسه با اسراییل و عربستان و امارات هم اصلا نفهمیدم منظورت چی هست؟

    پاسخحذف
  4. احمد هستم. دوست عزیز سلام: یک به یک به گفته های شما پاسخ می دهم: من از تلاش برای نجات جان بهنود مخالف نیست از تلاش برای پا ما ل کردن خون کسی که به هر دلیلی از سوی شخصی اگر آگاهانه کشته شده باشد مخالفم. مخالف با این که یک فرد 17 ساله را بچه به نامیم
    - من از بیدار شدن وجدان جامعه ناراحت نیستم از آدرس غلط دادن به جامعه ناراحت می شوم چرا که همان طوری که سانسور بد است تحمیق مردم و ایجاد آرزو های تقلبی و خود ساخته از بد هم بدتر است.
    - آیا به واقع شما در سن 17 سالگی بچه بودید؟ آیا کسی که سال آخر دبیرستان رادر کشور ما می گذراند بچه است؟ اگر این فرد ازدواج می کرد می توانست بچه دار شود یعنی از نظر مسایل جسمی و روحی بالغ است و می داند که با استفاده از ابزارهای خاص می تواند کشنده باشد.آیا ما می خواهیم عدالت اجرا شود یا به یک چیز فانتیزی به پردازیم؟ البته قبول دارم که در سازمان ملل این سن را کودک فرض کرده اند اما شما در تیترتان عنوان کردید که من با اعدام مخافم و اگر اسلام با اعدام موافق است من با اسلام مخالفم. می خواهم بگویم از منطق درستی استفاده نکردید.
    - قاتل یعنی کشنده آیا ایشان فرد مورد نظر را نوازش کرده بی تردید پاسخ این است که نه او نامبرده را کشته است. مگر این که بگویید دادگاه عادلانه نبوده و قاتل کس دیگری است که اگر چنین باشد درست می فرمایید من نباید از کلمه قاتل استفاده می کردم.
    - شما به صدای آمریکا نگاه کنید اگرچه مسایل آگاه کننده هم در آن جا شنیده می شوداما بسیاری از خبرها و تمرکز روی برخی تحلیل مسایل اگر برای شما هم صدق نکند برای بسیاری که شما هم خواسته یا ناخواسته همان حرف ها را تکرار می کنید، بر روی آن ها صدق می کند یعنی برای این هستند که همین حرف ها را بزنندتا نان و آب یا پرستیژ روشنفکری دست و پا کنند و آن شبکه هم تکلیفش مشخص است. نباید ما نعل وارونه بزنیم و اشک برای کسی بریزیم که مجرم است اگر نه چرا شما درگرفتن حق کسی که عزیزش را از دست داده قلم فرسایی نمی کنید؟ چرا که هر موضوعی دو طرف دارد. تحلیل کنید دیگران هم نظرشان را بدهند. بپرسید که چه کسی حاضر است فرزندش یا پدر و مادرش را حتی در رانندگی بکشند و از خون وی بگذرد تا بدینوسیله دیگران هم ترغیب به کشتن شوند. در قوانین سال های پیش از انقلاب اگر کسی را افرادی بیش از یک نفر می کشت گناه کشتن وی به گردن نفرات کشنده می افتاد و با تقسیم جرم به شمار قاتلان مسئله طی می شد. از این رو برای تسویه حساب ها برای مثال سه چهار نفری اقدام می کردند و بعد با کشیدن چند سال زندان از سوی هر کدام ازآن ها از زندان آزاد شده و در نتیجه طرف مقابل نیز از میان برداشته شده بود. این روش دست مایه بسیاری از تهدید ها نیز می شد. معنی این سخن این است که دفاع نابجا از کسی که مرتکب قتل شده نتیجه اش گستاخی بخش تاراحت جامعه موارد و حق کشی نفرات ضعیف خواهد شد . البته به هیچ وجه من از عادلانه بودن دادگاه ها دفاع نمی کنم.
    - درپاسخ شما برای جمله:کشیدن چهارپایه از زیر پای یک نفر اعدامی و خواستن از قانون گذار برای نسپردن جان یک فرد به دست آدمی که عزیزی را از دست داده: باید بگویم آن که عزیزی از دست داده حقی را هم از دست داده پس باید به حقش که مجازات کسی است که به وی یا عزیزش صدمه زده است، برسد.در اصل علم حقوق از این تعریف بدست می آید در این جا قاضی است که بر اساس قانون داوری می کند. در این جاهم در ظاهر همین طور است. پس باید بنا برجرمی که انجام شده حکم هم صادر شود. اکنون شماممکن است آرمانی فکر کنید و اهل گذشت باشید که به کفته معروف از آن هایی باشی که اگر یک به طرف صورتت را سیلی زدند طرف دیگر صورتت را هم می اوری تا سیلی دومی را بزند اما آیا همین نظر را پدرتان یا مادرتان هم دارند؟ نظرم از این بحث این است که این موضوع دو طرف دارد. نمی شود یک طرفه پیش قاضی رفت. شما یا من، کسی را به آگاهانه یا نا آگاهانه کشتیم باید به همان اندازه هم مجازات شویم. این جا هیچ ایرادی به اسلام و امثال اسلام نیست.

    - و اما چرا از امارات و عربستان و...سخن گفته شده و شما منظور مرا متوجه نشده اید. منظور من این است که باید دید چرا همه حقوق بشری ها متوجه امثال شجاعی ها است؟ و شما هم هم صدا با آن ها این حرف ها را می زنید اما توجهی به اتفاقات وقعی که در اطراف ما می افتد نمی شود. خواستم شما مسیله بهنود و اعدام را آن قدر بزرگ نبینید که اسلام را که مانند هر مکتبی قرائت ها گوناگون دارد و افراط و تفریط ها در پیاده کردن آن زیاد است را انکار کنید. بلکه در نتیجه گیری های خودبا زاویه ای بزرگ تر به مسایل نگاه کنید.

    پاسخحذف
  5. جناب احمد متاسفانه استدلالهای شما بسیار ضعیف است و اصلا نیاز به پاسخ ندارد به همین جهت من دلیلی برای پاسخ دادن ندیدم. اما مساله دردآور این است که بر پایه استدلالات و توهمات افرادی مثل شما بهنود شجاعی و صدها کودک و زن و مرد دیگر فقط در سال 88 اعدام شدند. ما از این همه نقض آشکار حقوق بشر خون می گرییم و فریادمان به جایی نمی رسد. شما حداقل خوشحال نباش و اندکی در نتیجه این همه اعدام درنگ کن و ببین چه نتیجه ای برای جامعه داشته.

    پاسخحذف